نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: ادامه یا قطع رابطه

1065
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12004
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    24
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    ادامه یا قطع رابطه

    حدود چهار سال پیش با پسری اشنا شدم .اوایل به شدت ازش خوشم میومد طوری که خودم بهش پیشنهاد ازدواج دادم .با اینکه تمام شرایط ازدواج رو داشت بهم گفت که قصد ازدواج نداره. منم ازش سرد شدم ولی بازم باهاش موندم .
    بعد از یه مدت بهم گفت که منو برای ازدواج میخواد و دلیلش از اینکه پیشنهاد منو قبول نکرده بود این بوده که میخواسته منو بشناسه اگه مناسب هم بودیم بعدا پیشنهاد بده .منم بهش حق دادم و یه جورایی از کاری که کرده بود خوشم اومد (اینکه عاقلانه تصمیم گرفت)
    خیلی به هم علاقه داشتیم و حداقل هفته ای یه بار باید همدیگرو میدیدیم البته بیشترین علاقه از سمت ایشون بود .بعد از یه مدت اختلافات شروع شد.
    توقع داشت هر وقت گفت بیا بیرون منم برم اصلا نمیتونست درک کنه من درس دارم امتحان دارم.فقط حرف حرف خودش بود بازم من کنار اومدم.البته رابطمون کمرنگ تر شد.
    از اونجایی که من تو خانواده مذهبی بزرگ شدم مثل بقیه دختها نمیتونستم راحت تو محیط بیرون با یه پسر قرار بزارم چون شهرمون کوچیکه و منم خیلی از حرف مردم میترسم بخاطر همین اشتباهی کردم که هیچوقت خودمو نمبخشم .
    ازم خواست برم خونشون منم رفتم L و متاسفانه رابطه ای داشتیم که من هنوز دارم تاوان میدم البته خدارو شکر بلایی سرم نیاورد ولی از لحاظ روحی داغونم و هر وقت یادش میوفتم حالم از خودم به هم میخوره ...
    بعد از یه مدت خواستگار برام اومد چون فامیل بود و خانواده شدیدا موافق بودن خودم هم نمیتونستم هیچ ایرادی ازش بگیرم مونده بودم تو دوراهی.
    ازش خواستم که بیاد خواستگاری .بهش گفتم که تو بد شراطی هستم نمیتونم جواب رد بدم ولی بازم مثل همیشه حرف خودشو زد منم بهش گفتم که منو برای همیشه فراموش کنه .
    دیگه واقعا ازش زده شده بودم. به خواستگارمم جواب رد دادم ولی هنوزم که هنوزه از طرف خانواده دارم سرزنش میشم که چرا قبول نکردم ......
    الان بعد از چند سال اومد سمتم البته تو این چند سال خیلی ازم خواست که برگردم ولی من قبول نکردم .الان یک هفته ای میشه که مجددا باهاش در ارتباطم (فقط در حد sms) .
    راستشو بخوایین میترسم از اینکه تنها بمونم. تو این چند سال خیلی خواستگار داشتم ولی بخاطر کاری که ایشون کردن نمیتونم به هر کسی اعتماد کنم و دیگه از هیچ پسری خوشم نمیاد بخاطر همین بازم برگشتم سمتش....
    نمیدونم دارم چیکار میکنم. همش میترسم از اینکه سنم بالاتر بره و مجرد بمونم ....نمیدونم دارم کار درستی میکنم یا نه
    تو را خدا کمکم کنید ....









  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9782
    نوشته ها
    1,515
    تشکـر
    1,321
    تشکر شده 940 بار در 563 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تو را خدا راهنماییم کنید ....:(

    سلام.
    بنظر من ادامه ی ارتباطتتون با ایشون غلطه.دیگه ادامه ندین.

  3. کاربران زیر از ملکه اسمان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    10395
    نوشته ها
    1,018
    تشکـر
    1,130
    تشکر شده 1,749 بار در 636 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : تو را خدا راهنماییم کنید ....:(

    انسانها همه دارای اشتباهاتی هستند .گاهی بزرگ و گاهی کوچک...
    از نظر شخصی من این اشتباه باتوجه به روحیات مذهبیتون اشتباه بزرگی بود.برای رفعش صورت مسیله رو پاک نکنید.بهتره فتصله بگیرید تا روحتون ترمیم بشه.قبح خونه این فرد رفتن براتون از بین رفته یا حداقل کمرنگ شده.رفته رفته که وابسته میشید بهش درخواست ایشون هم مطرح میشه و اگه جرات نه گفتن داشته باشید فاصله موقتی میگیره تا تن به این خواسته بدید.چون احساس یک دختر خیلی شکننده هست.حالا خدایی نکرده در این وضعیت خودتونو ببینید به چی تبدیل شدید؟؟
    از یک دختر مذهبی به یک فرد غیر قابل اعتماد برای زندگی تبدیل شدید...
    البته تصمیم گیرنده شما هستید
    با ارزوی بهترینها

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : تو را خدا راهنماییم کنید ....:(

    سلام عزیزم
    روابط زناشويي، نامزدي ها و آشنايي هاي بي سرانجام زيادي هستند که بايد در همان روزهاي اوليه به پايان برسند

    اما دو طرف آنقدر بيرون آمدن از اين رابطه را سخت مي بينند که آن را ادامه داده و به مرحله ازدواج مي رسانند. در واقع

    گاهي بيرون آمدن از روابط عاطفي ناسالم به اين سادگي نيست که ما متوجه نقاط ضعف شويم و خيلي منطقي با

    هم خداحافظي کنيم و به دنبال قسمت خود برويم. اما داشتن آگاهي از اين که چرا نمي توانيد رابطه را تمام

    کنيد مي تواند کمک بزرگي براي برخورد منطقي تر با اين قضيه باشد.
    دلایل زیر رو بخون مطمنا درگیر همین چیزهای بی مورد هستی بخون و راجب اونا
    فکر کن تا اگاهانه ازین رابطه تخریب گر بیای بیرون



    دلایل عمده ادامه دادن به رابطه ناسالم :




    1- عذاب وجدان:



    عذاب وجدان و احساس گناه يکي از رايج ترين علت هايي است که نمي گذارد افراد از رابطه ناسالم بيرون بيايند.

    ممکن است او همه اميدش را به ما بسته باشد. در اين صورت ترک کردن او و قطع اميدش برايمان کار بسيار دردناکي

    خواهد بود. اين وضعيت معمولا زماني به بدترين حالت ممکن روي مي دهد که شما گرفتار محبوب وابسته

    شده باشيد. به هر حال در اين جا مجبوريم بين بد و بدتر انتخاب کنيم. بهترين کاري که مي توانيد براي او بکنيد

    اين است که با او ظالمانه رفتار کنيد. مسلما درصورتي که رابطه ناسالم ادامه پيدا کند هم خود ما و هم محبوبمان

    آسيب بيشتري مي بينيم. چه کار کنيم تا در چنين تله اي گرفتار نشويم؟ تعهد زود هنگام و بي جا دليل اصلي

    ايجاد چنين وضعيتي است. اگر زودتر از هنگام و قبل از ايجاد شناخت کافي به کسي تعهد بدهيم، زماني که

    شناخت حاصل شد و فهميديم که براي هم مناسب نيستيم جداشدن به معني بي تعهدي و بي وفايي ما تلقي

    مي شود.



    2 - ترس از تنهايي :




    اگر احساس کنيم که غير از اين هيچ کس را نداريم و خودمان را بين اين دو گزينه قرار دهيم که يا بايد در

    اين رابطه بمانم و تحمل کنم يا در تنهايي بميرم، ديگر امکان خروج از رابطه ناسالم و آسيب زا براي مان ميسر

    نيست. براي خروج از چنين وضعيتي دو راهکار وجود دارد:

    اول >> اين که بدانيم تنهايي غول نيست که از آن بترسيم. ما همواره اين توانايي را داريم که تنهايي خودمان را

    با چيزها يا افراد ديگر پر کنيم؛ افراد خانواده، دوستان، علايق و سرگرمي ها و شايد يک رابطه بهتر از اين،

    دوم >> اين که به اصل فراواني، اعتقاد داشته باشيم: افراد زيادي وجود دارند که مي توانيد با آن ها خوشبخت

    شويد



    2 - احساسات:


    گاهي آن قدر شيفته طرف مقابل مان هستيم که احساسات و هيجانات شديد نمي گذارد اصلا فکر جدا شدن از او

    را بکنيم. حتي با اين که مي دانيم اين رابطه درست نيست و مي تواند به ضرر هر دوي ما تمام شود. علاوه بر اين،

    احساسات شديد يا همان «عشق کور» در رابطه باعث مي شود ما اصلا نتوانيم نقاط ضعف رابطه را

    ببينيم که بخواهيم از او جدا شويم. اگر احساس مي کنيد در اين تله گير افتاده ايد بهتر است مدتي از طرف

    مقابل فاصله بگيريد تا اين دوري کمي از طغيان احساسات بکاهد و چشمتان باز شود. هم چنين مي توان

    از اطرافيان کمک گرفت که داخل رابطه نيستند و چشمشان بازتر از ماست.




    4 - رابطه ناسالم با والدين:


    يکي از نظريات در حوزه عشق و رابطه عاطفي مي گويد اگر فرد از کودکي با والد جنس مخالفش رابطه اي مشکل

    دار داشته باشد که حل نشده است، شريکي را براي رابطه عاطفي انتخاب مي کند که او هم مانند والدش همان

    مشکل را داشته باشد تا بتواند شرايط گذشته را در اين رابطه بازسازي کرده و اين بار تمام تلاش خود را براي جبران

    و اصلاح آن انجام دهد و مشکل را برطرف کند، اتفاقي که هرگز رخ نمي دهد. متاسفانه پي بردن به اين حالت به اين

    سادگي نيست. اما با تعمق و توجه کافي مي توان از بروز آن تا حد زيادي جلوگيري کرد. شخصيت بعضي از ما

    طوري است که هميشه دوست داريم به کسي کمک کنيم و مثل رابين هود نجات دهنده ديگران باشيم.

    اين افراد معمولا جذب کساني مي شوند که مشکلات زيادي دارند و محتاج کمک هستند و از اين طريق

    تبديل به يک مددکار اجتماعي مي شوند که نه تنها نمي تواند رابطه عاطفي درستي داشته باشد، بلکه

    در اين ميان خودش را هم کم کم نابود مي کند.

    5 - رابين هودبازي:


    شخصيت بعضي از ما طوري است که هميشه دوست داريم به کسي کمک کنيم و مثل رابين هود نجات

    دهنده ديگران باشيم. اين افراد معمولا جذب کساني مي شوند که در بدبختي به سر مي برند، مشکلات زيادي

    دارند و محتاج کمک هستند و از اين طريق تبديل به يک مددکار اجتماعي مي شوند که نه تنها نمي تواند رابطه

    عاطفي درستي داشته باشد، بلکه در اين ميان خودش را هم کم کم نابود مي کند. بايد دانست که ما يا شريک

    عاطفي کسي هستيم يا مددکار او، بهتر است حد و مرز اين دو نقش مشخص باشد و باهم ادغام نشود.

    البته در هر رابطه عاطفي، طرفين به هم کمک مي کنند و باعث رشد و کمال هم مي شوند، اما در حالت رابين

    هود بازي، فقط يکي از طرفين آن هم به طور افراطي نقش کمک کننده دارد. اگر شما هم، چنين استعدادي

    داريد بهتر است حس کمک رساني خود را در جاي ديگري غير از رابطه عاطفي به کار بنديد




    6 - پر کردن خلأها:


    مسلماً ما براي بيرون آمدن از رابطه اي که خلأهاي شخصيتي يا نواقص زندگي ما توسط آن برطرف مي

    شود تلاشي نمي کنيم، حتي اگر در اين رابطه عيب هايي هم ببينيم. فرض کنيد من يک آدم خجالتي و بسيار

    کمرو هستم. اگر رابطه ناسالم من با کسي باشد که بسيار اجتماعي و قدرتمند است و من بسياري از نيازها و

    امروز زندگي ام را از طريق او تامين مي کنم، بيرون آمدن از اين رابطه برايم سخت مي شود چون در اين صورت بازهم

    مجبور خواهم بود با اين نقطه ضعف خودم رو به رو شوم. اما راه حل مناسب تراين است که يک بار براي

    هميشه با اين نقص مواجه شوم، آن را برطرف کنم


    7- ترس از خطرات احتمالي:


    بعضي اوقات نه تنها رابطه با فرد مقابل براي ما آسيب زاست، بلکه جداشدن از او هم مي تواند خطرآفرين

    باشد. مثلا جداشدن از يک فرد شکاک که همواره فکر مي کند ديگران به دنبال آسيب زدن يا خيانت به او هستند در

    بعضي موارد مي تواند خطرهايي را در پي داشته باشد، چون او ممکن است به فکر انتقام بيفتد. هم چنين کسي که

    به قول خودش به شدت شيفته ماست ممکن است تهديدمان کند که اگر از او جدا شويم سر ما يا حتي سر خودش

    بلايي مي آورد. بنابراين بايد با احتياط دست به عمل زد. با اين حال اين به آن معنا نيست که شما مجازيد

    همچنان به رابطه ناسالم با چنين فردي ادامه دهيد.



    8- احساس مسووليت بي جا:

    گاهي پيش مي آيد که در يک رابطه خودتان را مسوول مشکلات طرف مقابل مي دانيد. مثلا با خود مي گوييد اگر او

    عصبي است به خاطر بلايي است که من سرش آورده ام. در اين مورد توجه به اين نکته ضروري است که شخصيت

    افراد يک شبه شکل نمي گيرد، بلکه اين تمام رويدادها و تجربيات زندگي او از همان روز اول زندگي تا همين امروز

    است که شخصيت او را مي سازد. شايد شما در ظهور مشکلي در فرد نقش اندکي داشته باشيد، اما مطمئنا در ايجاد

    آن نقش خاصي نداشته ايد. بنابراين به جاي اين که خودتان را به گناه ديگران بسوزانيد بهتر است بساطتان را

    جمع کنيد و از روابط مشکل دار بيرون بياييد تا از آسيب هاي آن در امان بمانيد. در همه اين موارد، ما به صورت

    ناخودآگاه سعي مي کنيم خودمان را گول بزنيم و واقعيت را طور ديگري براي خودمان توجيه مي کنيم، نقاط

    ضعف را ناديده مي گيريم و اصرار داريم همه چيز را – به خودمان و ديگران – خوب جلوه دهيم. بنابراين کمک گرفتن از

    شخص سومي که خارج از رابطه قرار دارد و از قضاوت درستي برخوردار است مي تواند کمک بزرگي براي مان باشد


    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  6. 3 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ادامه یا قطع رابطه

    خب اگه الان میخواد بیاد خواستگاریت و دوسش داری باهاش ازدواج کن خب

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12004
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    24
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تو را خدا راهنماییم کنید ....:(

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه اسمان نمایش پست ها
    سلام.
    بنظر من ادامه ی ارتباطتتون با ایشون غلطه.دیگه ادامه ندین.
    سلام عزیزم
    میشه دلیلشو بگی؟
    اگه باهاش ازدواج کنم میترسم فردا تو سری خور بشم و بهم شک کنه و اگر هم با کسی دیگه ازدواج کنم تا اخر عمر عذاب وجدان دارم که در حق شوهرم خیانت کردم .....
    نمیدونم چیکار کنم ...

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12004
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    24
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تو را خدا راهنماییم کنید ....:(

    نقل قول نوشته اصلی توسط خليلي نمایش پست ها
    انسانها همه دارای اشتباهاتی هستند .گاهی بزرگ و گاهی کوچک...
    از نظر شخصی من این اشتباه باتوجه به روحیات مذهبیتون اشتباه بزرگی بود.برای رفعش صورت مسیله رو پاک نکنید.بهتره فتصله بگیرید تا روحتون ترمیم بشه.قبح خونه این فرد رفتن براتون از بین رفته یا حداقل کمرنگ شده.رفته رفته که وابسته میشید بهش درخواست ایشون هم مطرح میشه و اگه جرات نه گفتن داشته باشید فاصله موقتی میگیره تا تن به این خواسته بدید.چون احساس یک دختر خیلی شکننده هست.حالا خدایی نکرده در این وضعیت خودتونو ببینید به چی تبدیل شدید؟؟
    از یک دختر مذهبی به یک فرد غیر قابل اعتماد برای زندگی تبدیل شدید...
    البته تصمیم گیرنده شما هستید
    با ارزوی بهترینها
    ممنون از توجهتون ...
    بزرگترین اشتباه زندگیم همین بود .حتی اگه خدا هم منو ببخشه خودم نمیبخشم
    یه مشکل دیگه ای که وجود داره اینه :
    متاسفانه مادر من یه خورده تند مزاج هستن و تقربا همه اطرافیان این موضوع رو میدونن بخاطر همین خیلی میترسم بخاطر اخلاق مادرم دیگه کیس مناسبی نیاد سراغم .این اقا هم این موضوع رو میدونه ولی باز ادعا میکنه که منو میخواد البته فقط در حد حرف..... هیچ اقدامی نمیکنه ...

    باور میکنید اصلا نمیدونم دوسش دارم یا نه !
    شدیدا با خودم درگیرم

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12004
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    24
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ادامه یا قطع رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر شاد نمایش پست ها
    خب اگه الان میخواد بیاد خواستگاریت و دوسش داری باهاش ازدواج کن خب
    سلام عزیزم
    مشکل اینجاس که من از حس خودم نسبت به ایشون مطمئن نیستم فقط برای فرار از تنهایی برگشتم کنارش
    از طرفی هم ایشون فقط توقع داره من صبر کنم خودش هیچ اقدامی نمیکنه
    فقط میخواد من کنارش باشم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد